زهراسادات: دختر بابا

دلتنگیهای یک پدر در فراق دختر20 ماهه اش

زهراسادات: دختر بابا

دلتنگیهای یک پدر در فراق دختر20 ماهه اش

زهراسادات: دختر بابا

پدری که ناباورانه دختر عزیزش جلو چشمانش پرپر شد

بایگانی

بازهم دلتنگی

دوشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۷، ۰۸:۵۶ ق.ظ
زهرای بابا سلام   بابا جان دلم برای لمس حجم گونه هایت تنگ شده است. گاهی دست می برم که از توی مونیتور صورتت را بگیرم و لمس کنم ولی حیف. آن وقتها که می بوسیدمت و لپ هایت سرخ می شد از خاردادن ریشم مادرت می گفت:نکن و می گفتم: دوست دارم ولی الان در حسرت یک بار لمس و بوسیدن گونه هایت جان می دهم. آخر فرشته جان تو از چه جنسی بودی که این طور بند محبت به گردنم انداختی؟ ای بزرگترین تعلق دنیایی من نمی دانی چقدر دلتنگتم. دیشب داداشی قیامت کرد. خوابم برده بود و داداشی طبق معمول با گوشیم بازی می کرد.همان گوشیی که تا دست داداش یا مامان می دیدی می گرفتی و زودی برایم می آوردی. تا تو بودی کسی سراغ گوشیم نمی رفت چون تو همیشه مواظب بودی. یک و نیم شب بود که با های های گریه اش بیدار شدم. مثل ابر بهاری  اشک می ریخت که من زهرا را میخوام. می خوام برم پیش زهرا! داداشی عکسهای دوتاییتان را دیده بود که آن قدر عاشقانه نگاهش می کردی. دوتایی کنار هم!کنار هم! ای داد. مامان می گفت: داداشی رفته روی بالکن و اون وقت شب به آسمون نگاه می کرده و با گریه می گفته می خوام برم پیش زهرا! شاید تو رو اون بالا می دیده.شاید. نمی دونم خدا به ما رحم نکرد چرا به این طفل معصوم رحم نکرد؟یعنی خدا نمی دونست چقدر تو رو دوست داره؟ حالا من با "داداشی" چکار کنم.  جز بغل کردنش و بوسیدنش کاری نمی تونم بکنم. تو از خدا بخواه آرومش کنه. بخواه که اونو برای ما نگه داره. بخواه که به همه ما آرامش بده.56 روز از رفتنت گذشته ولی روزی بی اشک و آه نبوده. هر نگاهم به اون صورت معصومت بی قرارم می کنه همین دیشب می دیدم مامان چطوربالشتتو بوس می کرد و رو صورتش می گذاشت ولی حواسش نبود دارم می بینمش. دیشبم زود خوابیدم برای این بود که اومدم به یادت به یاد جای خالیت کنارم، بوسیدمش،گریه کردم و بغلش کردم و خوابم برد. زهرا جان! دست کم برو تو خواب "داداشی" آرومش کن. نگذار بیشتر از اینها اذیت بشه. بگذار دلش خوش بشه به دیدنت در خواب شاید کنار بیاد با نبودنت در بیداری.یادم رفت بگویم اگر پیش ما بودی امروز دقیقا 22 ماهه شده بودی. دقیق دقیق و 2 ماه دیگر همین روز می شد روز تولدت! خیلی حرفها دارم برای گفتن ولی فعلا پیش خدا خوش بگذره
  • بابای زهرا

بی احتیاطی

تصادف

دلتنگی

زهرا سادات

سوگواری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی