زهراسادات: دختر بابا

دلتنگیهای یک پدر در فراق دختر20 ماهه اش

زهراسادات: دختر بابا

دلتنگیهای یک پدر در فراق دختر20 ماهه اش

زهراسادات: دختر بابا

پدری که ناباورانه دختر عزیزش جلو چشمانش پرپر شد

بایگانی

عید قربان

جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۲۱ ق.ظ
زهرای بابا سلامعید قربان  منتظرت بودیم. نمیدونم اومدی به ما سر بزنی یا نه ولی مثل گذشته  مثل هر پنج شنبه شب اون حال همیشگی بهم دست نداد. نکنه دیگه به ما سر نمی زنی؟"دادا" با رنگ انگشتی در ظرفی که توش مغز ها رو می گذاشت مامانی، برات رنگ کرد. شب گذاشت پیش خودش تو اتاق خواب تا صبح عید که میای بهش سر بزنی ببینیش. دلش برات تنگ شده. بابا جان به خوابش برو خوشحالش کن.خیلی آخرین باری که رفتی به خوابش خوشحال شد. ببین چه قشنگ شدهبابا جان این عید هم گذشت و نمی دونم عیدهای بعدی رو بی تو  توی این دنیا باید سر کنم یا عید قربان بعدی ممکنه پیشت باشم. هر چی هست و هر چی میشه تنهامون نگذار بابا. دلتنگتیمهم من و هم مامانیپیش ما باشعاشقتبابادی
  • بابای زهرا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی