سه ماه گذشت
۱۸
مرداد
زهرای بابا سلام
امروز هم یک روز هجدهم ماه از ماه هایی است که بی تو گذراندم و باید بگذرانم. سه ماه گذشت. بی تو با چشمانی که روزی نبود اشک ریزان نباشد.
"بابادی" اصلا حالش خوب نیست. تصویر لحظه پرپر شدنت همیشه جلو چشمش است.
جان من!رفتنت بدجوری ما را سوزانده است. نه گریه سودی دارد نه بر سر و
صورت زدن و داد زدن و بی قراری. درد بی درمانی به جان ما افتاده است بابا
جان.
آخر دخترکم! عزیزکم! سخت است پدر و مادر ببینند هنوز زنده اند ولی طفل
معصوم پاک تر از فرشته آنها زیر خاک آرمیده است. کاش بودی و هر شب به اصرار
تو می خوابیدم و هر صبح همپای من بیدار می شدی و جیغ جیغ کودکانه شادمانه
ات، زندگی به خانه ما می بخشید. ای کاش!!!دلتنگتبابادی
- ۰ نظر
- ۱۸ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۱۴
- ۸۰ نمایش