زهراسادات: دختر بابا

دلتنگیهای یک پدر در فراق دختر20 ماهه اش

زهراسادات: دختر بابا

دلتنگیهای یک پدر در فراق دختر20 ماهه اش

زهراسادات: دختر بابا

پدری که ناباورانه دختر عزیزش جلو چشمانش پرپر شد

بایگانی

۶۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دختر بابا» ثبت شده است

رمز عدد23

۱۹
آذر

زهرای بابا سلام

 

جستجویی کردم در رمز و راز عدد23 و چیزهای جالبی دیدم.در مقام رد و قبولش نیستم اما احساس می کنم در مرتبه ای قرار گرفته ای که مورد رحمت و روزی رسانی پیوسته الهی هستی. ان شا الله که این طور باشد. شماره 23 شماره همان سوره ای هست که خودت و خودم می دانیم ماجرایش چه بود. شاید هم اشاره داشته ای به همنشینی با مادرت حضرت فاطمه زهرا(س) و... نمی دانم ولی هر چه هست به خوشبختی و سعادت ابدی رسیده ای.

 

===============================================

 

 

 

"بنابراین حرف شین در مقام اعداد به 1، 3، 4، 6و9 ظاهر می‌شود. حال اگر همه‌ی مقاماتش را با هم جمع کنیم ( 23=9+6+4+3+1) به عدد 23 می‌رسیم که عدد روزی و انتقال رحمت و برکات و تحویل و تحدید برای مخلوقات است. چنانچه دوران پر برکت پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله 23 سال بود. و این عدد برابر جایگاه عددی حرف ث می‌باشد که ملکش حضرت میکائیل علیه السلام ؛ ملک روزی و رزق عالمیان است. "

http://shafaie.blogfa.com/?p=2

 

۲۳ در علم اعداد

در علم اعداد، 23 عددی است که حاوی تاثیر و انرژی های ارتعاشی اعداد ۲ و ۳ است. همچنین حاصل جمع آن عدد 5 است. این عدد بطور خاص برای تحقق رویاهای شما است. عدد ۲ نشان دهنده ایمان، اعتماد، دوگانگی، همکاری و خدمت به دیگران است. از سوی دیگر، عدد ۳ نشان دهنده شادی، خلاقیت و رشد معنوی است.

23 از نظر معنوی به دلیل تأثیر 3 عدد قوی است. شما را به بیداری معنوی و روشنگری معنوی سوق می دهد. 23 عددی است که بیانگر آزادی، حس نفسانی و علاقه به هر چیزی است که شخص درک می کند. این نشان می دهد که فرد باید ویژگی های فکری و خلاقیت خود را در معاشرت با اطرافیان خود به کار گیرد. با این کار آنها خود را در زندگی خود موفق تر خواهند دید. فرشته نگهبان شما از این شماره برای انتقال پیامی استفاده می کند که زمان آن رسیده است که خواسته قلبی خود را دنبال کنید. این زمان برای رسیدن به رویایی است که همیشه می خواستید به آن برسید. به آنچه فرشتگان می گویند گوش دهید، به غریزه خود اعتماد کنید و هرگز اشتباه نخواهید کرد.

https://razeakhar.com/angel-number-23-meaning-and-symbolism/

 

https://healland.ir/23-2/

 

بعضی اعداد خاص هستند . مثل عدد 23 همانطور که اعدادی نیز در تحقیقات محققان اسلامی مقدس و دارای ویژگی خاصی هستند چون 19 یا 7.

برای درک این مطلب به قسمتی از داستان رجوع میکنیم . جایی که جیم کری به نزد یک استاد اهل ادب میرود و قضیه را بیان میکند و او در تایید  حرف وی می گوید :

عدد های بسیاری این خاصیت عدد 23 را دارند . مثلا 2 تقسیم بر 3 مساوی 666.  که عدد شیطانست . یا 7 که عدد مقدسی است و یا 13 که عددی نحس است .

 

به این ترتیب ابتدا ذهن بیننده را با نشان دادن صحنه های بسیار از عدد 23 در طول روز در زندگی جیم کری به این نتیجه میرساند که براستی این عدد ، عدد خاصی است و امکان این هست که بعضی از اعداد به این گونه عجیب و پیچیده باشند .

 

ولی در میانه های فیلم که جیم کری کتابی را با ذوق حاصی میخواند متوجه این میشود که این عدد دارای رمز است و ابتدا فکر میکند باید این موضوع را با دیگران در میان بگزارد اما کسی حرفش را باور نمیکند به جز پسرش .

 

و در ادامه احساس میکند این حساسیت به عدد 23، خاص خود اوست

 ولی انگار طوری این عدد در زندگیش بزرگ شده که  احساس دیوانه بودن میکند .

 بطوری که ،  ساعت میزی او 23 را نشان میدهد و همه چیز را سعی میکند به 23 نسبت دهد .

.

اما پیام این فیلم و هدف کارگردان از این کار چیست ؟

بسیار واضح است که میخواهد بیان کند که : هر عددی میتواند عجیب باشد و این بستگی به نوع تفکر شخص دارد

"به عقیده انیشتین مغز دستگاهیست که میتوان درآن یک جهنم بوجود آورد و یا با آن یک بهشت با همه ی تفاسیر ساخت" .

و کارگردان دقیقا میخواهد بفهماند که اگر ما انسانها به هرچیزی دقیق شویم آن را میتوانیم مثل عدد 7 مقدس یا مثل عدد 13 نحس بدانیم . حتی اگر آن چیز بیهوده باشد .

 

با کمی دقت به نکته زیر که در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما نقش مهمی دارد پی میبریم که :

 

ما در قرآن اعدادی را مقدس  و مهم میدانیم البته این باور بیشتر در ذات مردم بوده و عقیده داریم که این اعداد ، اعداد مقدسی  هستند . مثل عدد 7 که عدد آسمان ها و زمین است و یا 19 که تعداد فرشتگان درهای بهشت است و فرشتگان عذاب و یا 40 که عدد مرسوم در چله نشینی ها و عقیده های مذهبی است .و ...

این فیلم سعی دارد دقیقا این تفکر را به ما بدهد که این اعداد ساخته خیال است و مانند بقیه اعداد میباشد حال اینکه ما که گاهی در ادعیه و یا موارد سنتی مثل مهریه از آن ها استفاده می کنیم 

اما کارتنها به اینجا ختم نمیشود .

 

از زمانهای گذشته ما حروف ابجد را که از کنار هم قرار دادن شماره هر حرف بدست میآید  حروف رمزی و گاهی اوقات ماورایی میدانیم

 مثلا عدد معروف 110 که از کنار هم قرار گرفتن حرف های ع ل ی یعنی علی (ع) بدست میآید که توضیحات گوناگونی نیز دارد

یا بسم الله الرحمن الرحیم اولین آیه که 19 حرف دارد و اولین سوره قرآن یعنی علق 19 آیه دارد .

و مثل های بسیار زیاد دیگر.

 

که در فیلم شماره 23 بارها و بارها میبینیم که جیم کری با کنار هم قرار دادن بسیاری از چیزهای روزمره عدد 23 را نشان میدهد . مثل شماردن کفش ها و حتی دقیقه و ساعت ها و ....

 

خوب این را هم میدانیم که زمانهای بسیار است که مهریه ی عروسی بسیاری از ما ایرانیان بر اساس حروفهای ابجد و مقدس است .. مثل 14 ... 69 ..... 110 ......114 و ....

میبینیم چقدر موشکافانه سعی در تخریب این عقیده و پوچ جلوه دادن این فکر جامعه است.

 

و میتوان گل فیلم و سکانس جالب فیلم را مشاهده کرد که پشت سر جیم کری تابلویی است که عدد 110 را نمایش میدهد .

http://docheshm.blogfa.com/post/281

 

1

23 سوره از قرآن  همواره نیمه اولی اند.

(در هر دو فهرست جمع آوری و ترتیب نزول)

23

2

23 سوره از قرآن  همواره نیمه دومی اند.

(در هر دو فهرست جمع آوری و ترتیب نزول)

23

3

  در هماهنگی تام با قرآن تشریعی در قرآن تکوینی (طبیعت) هم اعجاز ریاضیات قرآنی متجلّی ست .تا آنجا که اندازه زاویه هدایت نیم کره فوقانی زمین 23 درجه است.

(که اشتباها" زاویه انحراف نامیده شده).

 

23

4

اندازه زاویه هدایت نیم کره تحتانی زمین هم باز 23 درجه است .نقشهای دو گانه عدد 23 بسیار خارق العاده می نمایاند. ( بیست و سه های دو قلو )

 

23

5

تعداد کروموزمهای بدن انسان(DNA )  
  هم  23 جفت است. 23 ردیف برای اکتساب صفات مادرانه و 23 ردیف هم برای اکتساب صفات پدرانه.

12*23=276   شبانه روز است.

23

6

راس السرطان:

(زاویه تابش قائم آفتاب برنیمکره شمالی زمین 23 درجه است)

23

7

راس الجدّی:

(زاویه تابش قائم آفتاب بر نیمکره جنوبی 23 درجه است.)

که بواسطه آن انقلابات تابستانی و زمستانی و اعتدالین و شب یلدا پدید می آید.

این برای چهارمین بار است که متوجه ارتباط تنگاتنگ بیست وسه های دو گانه با هم می شویم.

23

8

تعداد سوره های  زوج آیه مختومه به نون 23 سوره است.

23

9

تعداد سوره های شماره فرد مختومه به نون هم بیست وسه سوره است.

23

10

تعداد سوره های شماره زوج دارای آیه همشماره با سوره 23 تاست.

23

11

تعداد سوره های زوج آیه مختومه به حرفی غیر از نون در نیمه دوم قرآن کریم باز 23 سوره است.

23

12

در 23 سوره ابتدای قرآن ( برحسب نزول) لفظ جلاله " الله " تعالی 23  بار تکرار شده است.

23

13

تعداد تکرار "الله " در آیات شماره 34 قرآن 23 مورد است.

23

14

تعداد سوره های نیمه اولی  فاقد آیه همشماره با ابجد "الله " تعالی 23 تاست.

23

15

تعداد  سوره های شماره زوج دارای آیات همشماره با سوره 23 تاست.

23

16

 تعداد تکرار " اوّل" در قرآن 23 مورد است.

23

17

تعداد تکرار " اخری" در قرآن 23 مورد است.

23

18

در نیمه اول قرآن کریم دقیقا"  234  سوره کمتر از 66 آیه دارند(ابجد الله)

23

19

برحسب ترتیب جمع آوری از 46 سوره ابتدای قرآن کریم 23  سوره رتبه نزول فرد دارند... واین خیلی حرف است.

(علاوه بر 23 سوره فرد در جمع آوری)

 

23

20

برحسب ترتیب جمع آوری از 46 سوره ابتدای قرآن کریم 23  سوره رتبه نزول زوج دارند.

(علاوه بر 23 سوره زوج در جمع آوری)

 

23

21

بیست وسومین آیه آغاز با لفظ جلاله  "الله" تعالی همان  آیه شماره 23  سوره زمر است

اعجاز وقتی آشکار می گردد که بفهمیم آیه 23 سوره زمر اولا" در جزء 23 قرآن واقع است .

ثانیا" بیست و سومین تکرار لفظ جلاله الله در سوره زمر هم دقیقا" همان است.

                                        23=23=23

23

22

تعداد تکرارلفظ طیبه " الله"  تعالی درآیات زوج سوره یوسف (ع) 23 مورد است.

 

(تذکر: لفظ جلاله "الله" تعالی  در سوره یوسف (ع) 44 بار تکرار شده است).

23

23

حرف "ص" جمعا" در بیست و سومین سوره نازله و بیست . سومین سوره جمع آوری 23 بار تکرار ده است.( نجم و مومنون: 23=20+3)

 نکته: در سوره توحید  ( بدون احتساب بسم الله الرحمن الرحیم). تنها یک کسره وجود دارد که آنهم دقیقا" سوره توحید را به دو قسمت 23 حرفی تقسیم کرده است. حرف لام در " یلد " تنها حرف مکسور سوره و بیست و چهارمین حرف سوره 47 حرفی ست. آعجاز وقتی آشکار می گردد که می فهمیم " ل " دقیقا" بیست و سومین حرف الفباست.یعنی سوره اخلاص توسط بیست وسومین حرف الفبا به 3 دسته 23 حرفی ، یک حرفی و 23 حرفی تقسیم بندی شده است.

                              47= 23 + 1 + 23

 

نکته: تعداد تکرار لفظ جلاله "الله" تعالی در سوره نساء معادل دهمین مضرب عدد 23 می باشد.

نکته : تنها آیه ای که در آن نام 5 بت آمده ،  آیه 23 سوره نوح است.

23

24

اولین سوره ای که رتبه جمع آوری آن بزرگتر از رتبه نزولش است " ق" یا همان سی  وچهارمین سوره نازله است. با این شرط رتبه نزول دومین سوره چنداست؟(نجم)

 

23

25

نزول تدریجی قرآن کریم چند سال به طول انجامید؟

23

26

مدّت رهبری پیامبر عظیم الشان اسلام چند سال به طول انجامید؟

23

27

بنا به روایات چند مین شب از ماه رمضان  به احتمال  قوی تر ، لیله القدر است؟

23

28

"لیل" چند سوره به آخر مانده قرآن کریم محسوب می شود؟

23

29

تعداد آیات قرآن کریم چند واحد از یکصد ونهمین مضرب عدد 57 بیشتر است؟

23

30

نکته:

در قرآن کریم تعداد سوره های دارای آیات همشماره با ابجد "الله "34 تاست و تعداد سوره های دارای آیات همشماره با سوره 48 تاست. 

در حالیکه تعداد سوره های فاقد آیات همشماره با ابجد " الله " 80  مورد و تعداد سوره های فاقد آیه همشماره با سوره هم 66 تاست(درست برابر با ابجد "الله ").

نکته:

حرف "ص" که یکی از پارافهای قرآنی ستدر سوره نمل 34 بار تکرار شده در حالیکه در سوره ماقبل آن 23 بار تکرار شده است.

نکته:

یر حسب ترتیب بندی نزول هم سوره های شماره 23 و مضارب آن( 46 و 69 و 92) جمعا" دارای 444 آیه هستند، که 222 تا زوج و 222 تا فردند.

..نکته: تعداد تکرار لفظ جلاله الله در بیست و سومین جزء قرآن عدد کلیدی چهل است. و همچنین در بیست وسومین حزب قرآن کریم هم لفظ جلاله الله تعالی 27 بار تکرار شده است.

نکته:

سوره های شماره 23 و مضارب آن ( 46 و 69 و 92) دارای 114 آیه شماره فرد هستند. (112 آیه زوج هم دارند)... در حالیکه سوره های شماره 34 و مضارب آن ( 68 و 102 ) جمعا" دارای 114 آیه هستند. ( 57 آیه زوج و 57 آیه فرد).    

57=57          114  = 54+52+8

برحسب ترتیب بندی نزول، سوره های شماره 23 و مضارب آن (46 و 69 و 92 ) جمعا" دارای 444 آیه هستند.بطوریکه 222 آیه زوج و 222 آیه فرد است.            222=222      .

نکته:

تعداد تکرار " قال "  در سوره یوسف 23 +23 بار است.

نکته :

چها مضرب عدد 23 تحت پوشش 114 قرار دارد، در حالی که 23 چهارمین عددی ست که تعداد آیات هیچ سوره ای نیست.

جالب آنکه اختلاف مجموع شماره های 4 سوره مذکور با مجموع تعداد آیاتشان هم باز 4 واحد است.

4=(21+52+35+118)-(92+69+46+23)

نکته:

در آیه 23 سوره 23 دقیقا" بعد از لفظ جلاله الله تعالی 23 حرف بکار رفته است.( مالکم من اله غیره افلا تتقون )

نکته:

اولین بار در قرآن کلمه "مسجد " در آیه 114 سوره بقره آمده است...و 114 هم ساختاری متشکل از 23 و 34 دارد.

                       114 = 34+23+34+23

نکته:

در یوحنا(20:2  ) آمده است که ساخت بنای معبد سلیمان 23+23  سال به طول انجامیده  است.

نکته: عدد کلیدی 40 را در عرفان می توان به دو دوره 23  و 17 روزه تقسیم بندی کرد.گاهی هم 40 صورت تقزیب یافته 42 است که از مجوع اعداد 23 و 19 استحصال می گردد.

بنی اسرائیل برای عبور از مصر به سینا 42 موقف داشت.

( توفیقی ،فاطمه، شیمل،آنه ماری ، راز اعداد)

         ...........................................................

 و همچنین

بنا به تحقیقات ارزنده خواننده محترم وبلاگم

جناب آقای دکتر مهندس محمد امین احمدی فقیه:

 

تنها حروف مقطّعه‌ی «عسق» در آیه‌ی2 قرآن مجید قرار دارد و در سوره‌ی شورا است. ترتیب این سوره در بین 29 سوره مقطّعه‌دار برابر مدّت زمان نزول قرآن حکیم (23) است و ارزش ابجدی «عسق» 230 است: 230=23×10.

مجموع کلّ آیات شماره‌دار قرآن حکیم برابر 6236 آیه است. رقم اوّل و آخر یک‌سان بوده و عدد 66 را نشان می‌دهند که معادل ارزش ابجدی ﴿الله﴾ جلّ جلاله، است. دو رقم میانی هم، عدد 23 را مشخّص می‌کند که تعداد سال‌های نزول آیات قرآن مجید را بر پیامبر گرامی اسلام، صلّی‌الله علیه و آله و سلّم، نشان می‌دهد.

قرآن مجید 114 سوره و 6236 آیه دارد که جمع ارقام آن‌ها برابر 23 است که مدّت زمان نزول می‌باشد: 4+1+1+6+3+2+6=23

یکی از اسامی قرآن مبین، ﴿ذکر﴾ است و ارزش ابجدی آن برابر 920 می‌باشد (ذ: 700+ ک: 20+ ر: 200=920). رسول خدا، صلّی‌الله علیه و آله و سلّم، در 40 سالگی به پیامبری مبعوث شد و قرآن عظیم نیز در 23 سال نازل گردید: 920=40×23.

 

http://www.fariborz-razeghi.blogfa.com/post/22

  • بابای زهرا

زهرای بابا سلام

 

می بینم برای دیگران دلبری می کنی و یاد بابادی نمی کنی؟! عیب نداره بابا. خوشحالم میشه. مهم اینه واسطه خیر باشی برای مردم. این هم میشه نوعی صدقه جاریه شاید اون دنیا دستمو بگیره. خودتم که جات خوبه. دیگه جای نگرانی نیست. به قولی ملالی نیست!

امشب پیامی دیدم که به محض این که چشمم بهش افتاد بی اراده اشکم دراومد.به حدی که قطره های اشک پرتاب می شدند. نه از غم. از شوق و حال عجیبی که بهم دست داد. الهی شکر که هستی و خدا تو را واسطه فیض و خیر رسانی به دیگر بنده هایش کرده است. این هم مقامی است دیگر.

عاشقت

بابادی

  • بابای زهرا

زهرای بابا سلام

  • بابای زهرا

زهرای بابا سلام

 

  • بابای زهرا

زهرای بابا سلام

  • بابای زهرا

چهار سال گذشت

۱۸
ارديبهشت

زهرای بابا سلام

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • بابای زهرا

دیدار عمو

۰۵
اسفند

زهرای بابا سلام

 

از پسر عمو و زن عمو شنیدم باز سراغ عمو رفتی. به عمو زنگ زدم شاید وسط حرفهایش چیزی را لو بدهد ولی هیچ نگفت! راستش آن خوابهای اول عمو کمی مشکوک بودم که شاید عمو برای آرامش من این داستانها را را سر هم می کند ولی هم انطباق خوابهایش با مطالبی که در کتابهای مرتبط با مرگ خواندم من را مطمئن کرد که راست می گوید و هم آن که یک بار که خانه بی بی می آمدیم"ماما" بین راه آرزو کرد که پیش عمو بروی و کاش در سفر همراه ما باشی. غروب بود و اذان می دادند که نزدیکی خانه عمو ایستادم تا از مغازه خریدی بکنم. عمو هم هیچ از سفر و محل ما خبر نداشت. زن عمو می گفت: وقت اذان عمو نشسته بود قران می خواند که یک دفعه یک طوری شد و گفت: ا! زهرا اینجاست! و دقیقا همان لحظه ما نزدیکی سر کوچه ای بودیم که خانه عمو آنجا بود.

ظاهرا سر یک تپه قشنگ که به زیباییهای زیادی دید داشته است دختران یا زنان زیادی بوده اند و به سمت مشخصی می رفته اند. عمو در خوابش می نشیند و استراحت می کند که دختری بزرگ بدون حجاب سر ولی پوشیده با لباسی شاید بلند کنارش می نشیند و عمو تعجب می کند و می پرسد شما؟ و می گویی منم زهرا .بزرگ شدم منو نمی شناسی؟الان 23 سالمه! و با هم حرف می زنید و از قشنگیهای آنجا صحبت می کنید و حتی به عمو می گویی جای شما آنجا خالیست! و از قضا یکی دو روز بعد عمو به خاطر درمانهای اشتباهی و بی مورد کرونا دو بار تا لب مرگ می رود و به قول خودش دیگر نور سفید را می دیدم و دیگر هیچ که برگشتم. زن عمو هم از این جمله آخرت ترسیده بود و اظهار نارضایتی می کرد.

گفته بودی پیش "بابا آقایی" البته نه همه اوقات و الان نمی توانی با زنها یا دختران آنجایی که می روند بروی و عمو هم گفته بود خب برو و با دست اشاره کرده بود که گویا دیواری نامرئی را حس می کند که مانع رفتنت است و تو هم از من و ماما گله کردی که تا آنها برایم غصه بخوردند من نمی توانم از این دیوار رد بشوم.

بابا جان  نمی دانم دیگر چه بکنیم. ما که نمی خواهیم مانع رشد معنوی تو بشویم. برو هر جا که می خواهی. دیگر گاهی از تو یاد کردن یا غصه نداشتنت را خوردن حق بده که حق ما باشد. وقتی خدا تو را از ما گرفت یا به تعبیری ذخیره آخرت ما کرد و بعدش هم دیگر جایگزینی نمی دهد حق بده که با دیدن تنهایی "دادا" و این که چقدر حسرت "نوزادهای مردم" را می خورد و به تعبیر خودم گدایی محبت از بچه ها می کند ما هم غصه می خوریم. هر جا نگاه می کنیم بچه ها دست کم یک خواهر یا برادر دارند. هر جا سفر رفتیم "دادا" تک بود و به نوعی به زور خودش را به بقیه می چسباند و گرنه خواهر برادرها باهم بودند و توی ماشین هم "دادا" تنها هست.

یاد روزهای خوشش با تو می افتم که دو تایی کنار هم می نشستید و تازه هر وقت "دادا" می خوابید گیر می دادی که نباید بخوابد و با من بازی کند و نگاهم بکند.

دیوار نامرئی را هم باور دارم. یکی از دوستان "ماما" که دخترش را از دست داده است از همین دیوار گفته بود که بین او و فرزندش در یک باغ سرسبز بوده! یا پسر ناخلفی که تجربه نزدیک به مرگ داشته و پدرش را می بیند و وقتی اصرار به نزدیک شدن می بیند دیواری او را از پدرش جدا کرده است.

عمو و حرفهایش را باور دارم اما نمی دانم چرا و چطور این قدر به عمو متصل هستی؟ یا عمو به واسطه اصرار بر خلال خواری این قدر مستعد است یا وقتی نوجوان بود تصادف کرد او هم دچار مرحله نزدیک به مرگ شده یا تو را خیلی دوست داشت یا به خاطر آنکه اولین کسی بود که خبر از دست دادنت را او به او گفتم و بعدش صدای هق هق گریه هایش را فقط می شنیدم! نمی دانم  ولی گاهی به عمو غبطه می خورم. گفته بودی که عید هم به عمو سر خواهی زد مثل عید غدیر گذشته! و عیدی خواسته بودی. گفته بودی که هر  روز یا همیشه پیش من و "ماما" هستی  خواستی دل ما نشکند؟

  • بابای زهرا

زهرای بابا سلام

باز هم یک ماه دیگر گذشت و من همه اش در فکر این که تو کجایی؟ هر فیلم و عکسی که از تو می بینم در حیرت می مانم که چطور می شود باور کرد زمانی در این فضاها بوده ای و الان گویی هرگز ...!

یک بار غروب شده بود که با "دادا" داشتیم فروشگاه نزدیک خانه می رفتیم. زن و مرد جوانی دختر بچه شان را کنار ماشینشان داشتند و دخترک مادرش را صدا می زد. تا گفت مامان بی اراده تمام وجودم بهش گفت: جان مامان. انگار تو آنجا بودی و "ماما: را صدا می کردی. صدایش از آن طرف خیابان به وضوح به گوشم می رسید. بی اراده هق هقم در آمد و اشکی در چشمانم که به خودم آمدم و به خاطر "دادا" خودم را کنترل کردم. همه اش حالم آن شب دگرگون بود. برای "ماما" هم که تعریف کردم اشکم سرازیر شد.

باز هم می گویم تو گاهی پیش ما هستی و ما نمی بینیمت. آخرهای یک شب خصوصا وقت خواب بی دلیل دلم خیلی هوایت را کرده بود. همه اش با تو حرف می زدم و به حالت غبطه می خوردم که مثل یک فرشته و شاید بالاتر رفتی و پاک پاک به دور از همه گناه ها و حق و حقوق دیگران بر گردنت آزاد و رها پرواز می کنی. اما من حالا از هیولای درون خودم می ترسم. از خود مرگ نمی ترسم از هیولایی که گرفتارشم می ترسم. خیلی راحت خشم و نفرتم را نثار دیگران می کنم و حتی پشت سر دیگران بد می گویم هر چند برای این که غیبت نباشد سعی می کنم جلو رویشان هم اندکی ملایم تر همانها را هم بگویم. اما این دردی را دوا نمی کند جز این که خودم را فریب بدهم.گاهی حس می کنم انزوا یا بی توجهی به رفتار و گفتار دیگران شاید کمکم کند. مثل آن روزهای اول رفتنت که مثل دریایی بودم که هر چه از مردم به سویم پرتاب می شد مثل سنگریزه ای بود که نمی توانست دریا را متلاطم کند و من دریای آرامش و بی توجهی بودم!

چند شب بعد آن شب بی قراری با "ماما" هم که صحبت می کردم فهمیدم او هم دقیقا همان شب بی قرارت شده و در خلوت خودش برایت اشک می ریخته است. مگر می شود تو نباشی و بی مقدمه این رقت دل حاصل شود.

یاد روزهایی می افتم که بعد چهلم رفتنت دو جوجه ای که عمو به "دادا" داده بود بعد ظهر پنج شنبه که می شد یک باره ساکت و آرام می شدند و گوشه پنجره می خوابیدند و حتی "سیک سیک" هم نمی کردند. به مامان می گفتم انگار زهرا را می بینند که این طور ساکت می شوند. آخر حیوانات می بینند چیزهایی را که ما نمی بینیم. حتما خودت هم می دیدی چون هنوز کامل زبان باز نکرده بودی که بتوانی نادیدنی ها را افشا کنی. شاید زمانی که هشت ماهه بودی و در آرامگاه بالای سر خاک دایی می دیدی زمین خالی کنارش قرار است بستر پیکر ظریفت باشد و من بی خیال سبزی این زمین خالی می دیدم غافل از این که دردانه من به زودی اینجا می خوابد...

دلتنگت

"بابادی"

  • بابای زهرا

 

زهرای بابا سلام

 

بهم میگن بهش فکر نکن. زهرا رفته جاشم خوبه. می دونم.

ولی بابایی راستش اینه که خیلی وقتها بهت فکر نمی کنم.اصلا یادم میره دختری به اسم زهرا داشتم. یا حتی پسری و زنی هم دارم. چون گرفتار لحظات جاری زندگی هستم. گاهی به مساله ای فکر می کنم که ذهنمو مشغول کرده یا کاری که مشغول انجامش هستم. خوب رایج یک زندگی معمولی همینه.

ولی گاهی وسط همه این مشغله ها  حتی وقتی وسط یک جمعم ودر مورد یک موضوعی صحبت می کنیم که حتی به بچه ها و مرگ و...که به طریقی بهت ربط پیدا کنه هم ارتباطی نداره یک دفعه بی دلیل از درون خالی میشم. رقیق میشم و دلم هواتو می کنه و گاهی نم اشکی هم میاد. اونجا چه دلیلی می تونه داشته باشه جز این که خودت اومدی پیشم. خودت خواستی به یادت بیافتم و دلم برات بلرزه.

اون لحظاتو دوست دارم چون فکر می کنم واقعا واقعا پیشم هستی فقط نمی بینیمت!

همین.

  • بابای زهرا

روز بد

۱۲
آبان

سلام بابا جان

دیروز روز بدی بود. دو خبر بد شنیدم. یکی زن عمو مادرش را از دست داده بود و غمش باعث شد اشکم سرازیر شود هر چند بعد رفتن تو مرگ همه برایم عادی شده است اما دیدن غم دیگران هرگز عادی نمی شود.

دیگر مامان زهرا سرطان خون گرفته است و دکتر گفته تا دو ماه و نیم دیگر بیشتر زنده نیست. تا شنیدم اشک در چشمم حلقه زد. یک لحظه تصور یتیمی زهرا و برادر کوچکترش را کردم. واقعا دلم شکست. وقتی تو رفتی زهرا چند ماهی بیشتر نداشت و مامانش زهرا را مثل یک بغچه کوچک بغل کرده بود. بابای زهرا می گفت وقتی زهرای شما رفت خانمم خیلی برای زهرا گریه می کرد.

بابایی به حرمت آبرویی که پیش خدا داری از خدا بخواه که تخواهد دو طفل معصوم یتیم بشوند. جوانی مادرشان به کنار. خیلی حیف است و ظلم که  دختر بچه 3 ساله و برادر کوچکترش بی مادر بشوند.

نمی دانم چرا من این طور شده ام و امشب بیخواب شده ام و بی دلیل اشکم سرازیر می شود. شاید غم خفته تو در دلم است که این طور سرباز کرده است.

هر چه هست باشد ولی دعا کن خدا مادر این دو طفل را برایشان نگهدارد.

دلتنگت

بابادی

  • بابای زهرا