زهراسادات: دختر بابا

دلتنگیهای یک پدر در فراق دختر20 ماهه اش

زهراسادات: دختر بابا

دلتنگیهای یک پدر در فراق دختر20 ماهه اش

زهراسادات: دختر بابا

پدری که ناباورانه دختر عزیزش جلو چشمانش پرپر شد

بایگانی

۲ مطلب در اسفند ۱۴۰۱ ثبت شده است

خواب تازه

۲۸
اسفند

 

 

ویدیوی زهراسادات

زهرای بابا سلام

دیشب خوابت را دیدم. سحر بود که با صدای عجیبی که از طبقه پایین آمد از خواب پریدم. مدتی نشسته بودم که یادم آمد تو را خواب دیدم. البته نه همه چیز با همه جزییاتش. فکر کنم خانه بی بی بودیم و تو آنجا بودی. نمی دانم به گفته ما مرده بود یا زنده ولی وقتی بغلت می کردم فیزیک بدنت را حس می کردم. حتی بعد بیداری حس لمس بخشهای سفت و استخوانی بدنت در دستهایم مانده بود. در خواب هر جای دیگر می رفتیم می دیدم نیستی و می دانستم مرده ای حتی وقتی شمال می رفتیم ولی خانه بی بی حضور داشتی آن هم با تمام بدنت!

اول بیداری حسی نداشتم ولی یادم که آمد تو را بغل کرده ام خیلی کیف کردم حتیبا فرض لمس بدن مرده ات را در خواب

...قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ...

بیشتر از این چیزی یادم نمی آید ولی خوابم خیلی بیشتر از این حرفها بود.

دوستدارت

"بابادی"

 

 

 

 

 

  • بابای زهرا

زهرای بابا سلام

 

 

  • بابای زهرا